فلسفه آفرینش شیطان

فلسفه آفرینش شیطان1
برپایه ی آیات قرآن:«فرشتگان،امکان مخالفت با فرمان های الهی را ندارند؛2ولی برای جنّ،مانند انسان،اختیار و امکان نافرمانی از دستورات الهی وجود دارد.قرآن نیز آن ها را به مومن و کافر،فاسق و صالح،تقسیم کرده3و لایق پاداش و کیفر در آخرت می داند».4
جن مانند هر موجودی دیگری،لایق و شایسته ی آفرینش است.اینکه جن،شیطان یا انسان های کافر و گنه کار،با اختیار خویش از مسیر اصلی و هدف نهایی آفرینش دور شده اند،باعث نمی شود که آفرینش آنان،لغو و مخالف حکمت باشد.خدای متعال،آن ها را آفرید تا با اختیار دخویش،اطاعت کنند.لازمه ی اطاعت اختیاری،این است که امکان مخالف اختیاری نیز به آن ها عطا شود؛پس،مخالفت و عصیان آنان،ضرری به حکیمانه بودن آفرینش آن ها نمی زند.
آنچه گفته شد،فلسفه ی آفرینش با توجه به خود او و عملکردش است و می تواند توجیه کننده ی آفرینش او باشد؛امّا توجه وجود شیطان را در رابطه با آفرینش آدمی بسنجیم،این پرسش مطرح می شود که آیا وجود شیطان،برای آفرینش انسان ضروری لازم و ضروری است؟
ابلیس،پس از نافرمانی و رانده شدن از درگاه الهی،از خدای متعال مهلت خواست تا فرزندان آدم را فریب دهد و از اینکه خدای متعال چنین فرصتی را به ابلیس داده،در می یابیم که فریب انسان ها از سوی شیطان در نظام آفرینش،نه تنها با هدف آفرینش انسان ناسازگار نیست،بلکه در مسیر آن می باشد.
انسان برای رسیدن به کمال اختیاری(که هدف آفرینش اوست)باید از دو نوع گرایش و تمایل خود و بد،بهره مند باشد.اگر فقط گرایش به خوبی در او موجود باشد،مانند فرشتگان خواهد شد و چنانچه تنها گرایش های مادی داشته باشد،مانند حیوانات،مجالی برای صعود اختیاری معنوی نخواهد داشت و اگر هر دو را داشته باشد،با انتخاب«خوبی ها»از فرشتگان،برتر و به کمال مطلوب خود،می رسد و اگر «بدی ها»را برگزیند،از حیوانات،پست تر می شود.
انسان در درون خود،دارای دو گرایش حقّ و باطل است؛یعنی نفس امّاره،او را به سوی بدی ها و «عقل و فطرت»،او را به سوی خوبی ها می خواند.انسان در انتخاب هر یک از این دو راه،مختار و مستقل است؛امّا این استقلال در انتخاب،با این که شیطان از بیرون،وسوسه کننده و دعوت کننده او به بدی ها و فرشتگان دعوت کننده او به خوبی ها باشند،منافاتی ندارند.
انسان،با اختیار خود،در ولایت شیطان یا فرشتگان داخل می شود.در همین موضوع،خدای متعال می فرماید:«ای فرزند آدم!مبادا شیطان شما را فریب دهد؛چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد...ما شیطان را اولیای کسانی که به خدا ایمان نمی اورند،قرار داده ایم».5
نفس امّاره،انسان را اماده پذیرش وسوسه ها و دعوت های شیطانی می کند و شیطان،انسان را بیشتر گمراه می کند.پیروی از عقل و فطرت نیز که هدایت درونی است،انسان را لایق رحمت های خاصّ الهی از سوی ملائکه می کند.وجود شیطان برای دعوت به بدی ها و تحریک نفس امّاره،مکمّل بیرونی گرایش انسان به بدی ها است؛همان گونه که وجود فرشتگان و دعوت آنان به خوبی ها و تقویت عقل و فطرت،مکمّل گرایش انسان به خوبی است و از تعامل این دو،انسان کامل،پرورش می یابد.
برخی،وجود شیطان را عاملی برای انگیزه ی بیشتر انسان در پناه بردن به خدا می دانند و این پناه جویی،او را در مسیر تکامل قرار می دهد.تأکیدهای قرآن در این رابطه،فراوان است؛در برخی آیات،چنین آمده است:«(ای رسول)بگو خدایا!من از وسوسه و فریب شیطان،به سوی تو پناه می آورم».6
ماهیت فلسفه ی وجودی شیطان،پرسشی بیادین است که برای هر اندیشمند مسلمان،به گونه ای رخ می نماید و پاسخ به آن ،در جنبه های مختلف نهان است.
در این پرسش،سه طرف (خدا،انسان و شیطان)قرار دارند که به طور مختصر به بررسی آن ها می پردازیم:
1.هدف خدا از خلقت انسان،این است که او را به کمال برساند....
ادامه متن را در ادامه مطلب بخوانید
به نام خالق من،خدای وطنم...ایران