مفهوم شیطان پرستی1


«شیطان پرستی»یک حرکت مکتبی،شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و به وجود آمده قبل از عالم هستی می پندارند.شیطان پرستی به معنای پرستش شیطان به عنوان قدرتی بسیار قوی تر و مؤثر تر از نیروی خیر همچون خدا است.در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیّت بر روی زمین و برترین قدرت دو جهان مورد توجّه و پرستش قرار دارد؛این عقیده،دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می شود،قانون مند می کند.در شیطان،غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق،از نیروها،جنیّان و روح های پلید شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف استفاده می شود؛در نهایت،مهنای«شیطان پرستی»پرستش قدرت پلیدی است.

به طور کلّی دو تفریف برای گروه های شیطان پرستی وجود دارد:

تعریف نخست:هر گروهی که شیطان2را به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند؛که معمولاً از آن به عنوان الهه ی سیاه یا پادشاه تاریکی3نیز یاد می کنند و آن را منتسب به طبیعت حقیقی انسان می نامند.

تعریف دوّم:گروه هایی که از دین مسیحیّت تبعیّت نکرده و یا حضرت عیسی(ع)را با خصوصیّاتی که در دین مسیح تعریف شده،قبول ندارد.این تعریف،معمولاً از سوی«بنیادگرایان مسیحی»4مورد استفاده قرار می گیرد و بر مبنای این تعریف،بسیاری از گروه ها را شیطان پرست می نامند.

این بنیاد گرایان،بیشتر دین های کافر جدید مثل ویکا5 یا استرو6را با استفاده از این تعریف شیطان پرست می نامند.البّته طبق این تعریف به ندرت از دین هایی مانند اسلام و یهود و دیگر فرقه های مسیحی به عنوان شیطان پرست تعبیر می شود.چنین گروه هایی که دین های گذشته را شیطان پرست می نامند،بسیار اندک هستند؛مانند فرقه ی مورمون ها7یا چند فرقه ی کوچک دیگر،البّته شنیده شده که گاهی کاتولیک ها8،پروتستان ها9را نیز شیطان پرست نامیده اند و یا بالعکس،ولی چنین خطابی بسیار به ندرت اتفاق می افتد.

بر اساس آنچه از مکتب های شیطان پرستی می آید،هیچکدام از دو تعریف به تنهایی شامل همه ی شیطان پرستان کنونی نمی شود که در بخش های دیگر وبلاگ اشاره شده است.


1.پایگاه اینترنتی جامعه شناسی ایران،مقاله ای جامعه شناسی شیطان پرستی.

2.مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است،یا به صورت یک شیطان انتزاعی تعریف می شود.

3.The Prince of Darkness.

  4.Fundamentalist.بنیاد گران مسیحی در برابر سایر مسیحیان،خود را مسیحی حقیقی می پندارند و بقیه ی گروه ها را که با آن ها هم نظر نیستند،خطرناک تر از پیروان جریان سکولاریسم شمرده و از آن ها فاصله می گیرند.بنیاد گرایی مسیحی در شکل های بنیادگرایی و پرتستانی(کلیسای انجیلی)،کاتولیک و اورتودوکس(کلیسای متعصّب شرق)و مومونیسم پدیدار گردیده است.بنیادگرایان در امتیاز خود نسبت به دیگران می گویند:کتاب ما،ترکیبی از انجیلی عبری و عهد جدید،است و هردو کتاب بدون خطا و در طول تاریخ همواره درست هستند.

5.ویکا(Wicca)یا جادوورزی،عنوان یک فرقه ی جدید دینی است.ویکاها به وجود شیطان و خدا اعتقاد ندارند و بستر طبیعت را می پرستند.این فرقه،در سال 1954م به دست جرالد گارنر،جادوگر انگلیسی تأسیس شد.طبیعت در فرهنگ ویکاها به معنای هرچیزی است که به دون فشار و یا اجبار به وجود آمده شد.رفتارهای غریزی و الاهه هایی که نماد این غرایز هستند،مورد پرستش آن ها واقع می شود.کتاب این فرقه کتاب سایه ها نام دارد که آموزه های جادو بوده و شامل وردها و تعویذات سحر است.

برخی از خصوصیات این فرقه عبارت است از:1.عبادت خدا و الاهه یا فقط الاهه2.اهمیت به زن و الاهه ی زن و کاهن زن3.مراسم سبت یا شنبه که برمیگردد به فرقه ی کابالیسم4.اجرای مراسم توسّط بعضی از آنها به صورت عریان انجام می شود.

6.Astro.

7.مورمون(Mormon)اقلیّتی مذهبی از مسیحیان هستند که خود را پیروان راستین عیسای مسیح می دانند.آن ها خود را به نام کلیسای عیسای مسیح وابسته به مقدّسین روزهای آخر می خوانند.این فرقه،با داشتن مکاشفات جدید و اعتقاد به کتاب های دیگر در کنارهای دیگر در کنار کتاب مقدس،خود را از شاخه ی ارتودوکس مسیحیّت جدا کردند.الاهه ی مورمون ها زمانی یک بشر بوده و در اثر تکامل به مقام خدایی رسیده است.

8.کاتولیک(Catholic)در لغت به معنای عمومی است و کلیسای کاتولیک به این معنا شامل کلیّه ی شعب مسیحیت می شود؛در حالی که تنها برای کلیسای روم که تحت ریاست عالیه پاپ قرار دارد،به کار می رود.ر.ک:مبلّغی آبادانی،عبدالله،تاریخ ادیان و مذاهب جهان،ج2،ص785-789.

9.پروتستان(Protestan)شعبه ای از مسیحیت که به علت مخالفت با کاتولیک و ارتودوکس تشکیل شد.ر.ک:مبلّغی آبادانی،عبد الله،تاریخ ادیان و مذاهب جهان،ج2،ص791.

دوستان عزیز لطفا نظرتون رو برام بزارید