مادر

هربار خستم میکشی تو دست نوازش مادر رو میخوام با تسبیح و جانمازش
بچه که بودم به سمت بزرگی دویدم ولی تا الان بخدا هیچی ازش ندیدم
هرکی از راه میرسه مادر میزنه فریبم تو شلوغی گم شدم من انگار غریبم
بهم بگو که زندگی همیشه یکرنگ نیست رمز راضی بودن تو از من صرفا چیست
تقصیر منه که تو چشای تو یه سره غمه بازم با افتخار میگی که این پسر منه
خاطرتو میخوام قدر قدم های پاهام هرکی تنهام بزاره تویی که میمونی باهام
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۲ ساعت 21:8 توسط Amigo Wolf
|
به نام خالق من،خدای وطنم...ایران