شیطان پرستی قرون وسطا

با نگارش نهایی تورات و کتاب مقدس مسیحیان،رفتن به سمت علم و دانش،عملی ضد دین و شیطانی پنداشته می شد و شیطان به صورت مظهر خرد و دانایی  و راهنمایی بشر به سوی درخت معرفت در آمد.در حکاکی های لویی برتون1از شیاطینی که توسط جان وایر2شناسایی شدند،رابطه ی شیطان با علوم و فنون به خوبی روشن است.
در نگرش یهودی-مسیحی،فرشتگان اسیر خدا بوده و شیاطین آن دسته از فرشتگانی هستند که برای بدست آوردن آزادی سر به عصیان گذاشته اند.تبعّیت انسان از شیطان نیز باعث آزادی از فرانبری در برابر پروردگار است.این احساس آزادی به خصوص برای کشاورزان و کار گران ضعیفی خوشایند و خواستنی بود که در قرن وسطا از هدستی کلیسا و اشراف رنج می بردند و به نام خدا در بند مقامات دینی و دنیوی بودند.
آنها از تخیّل  نیروهای مرموز و سیه چهره با پوست کلفت و چروکیده که شبیه پوست زحمت کشیده و رنج دیده ی خودشان بود،احساس آرامش و همدلی بیشتری می کردند؛از این رو،در سده های پایانیِ قرون وسطا میل به شیطان پرستی و جادوگری در میان مردم اروپا بالا گرفت.به ویژه گردهمایی هایی با نام سَبت در زور شنبه برگزار می شد و در آن رابطه ی آزاد جنسی انجام می شد،و شرکت کنندگان با این اعمال،مخالفت با تعالیم کلیسا و احساس خوشایند آزادی را ابراز می کردند.
باید توجه داشت که این اعمال غیراخلاقی برای آن ها چندان غیرقابل تحمل نبود؛زیرا آموخته بودند که ناموسشان را در اختیار رابابان و اشراف قرار دهند.البته معنای نمادین باروری آن جشن ها در دوره ی باستان و زندگی بدوی نیز برای این رعیّت های کشاورز قابل توجه بود.
آنها اعتقاد داشتند که از جانب شیطان خیر و برکت زیادی به انسان رسیده و گاهی هم اگر قصد شیطان شر بوده،وقتی انسان های پرهیزکار و نیکوکار منصفانه با او رفتار کرده اند،حاصل کارش منجر به خیر شده است.
گروهی از یهودیان در طول قرون وسطا علوم و اندیشه های به جا مانده از یونان و متون اسلامی را به خوبی فرا گرفتند.این در حالی بود که کتاب مقدس آنان پیگیری دانش را عصیان در برابر خدا معرفی کرده و همین منع را عده ای دلیل اصلی ماندگاری شیطان پرستی می دانند.البته یهودیان،نظریّات و اندیشه های عارفان مسلمانان را تقریبا بدون تأخیر از طریق اعراب یهودی به دست می آوردند و به خوبی فرا می گرفتند.


1.Louis Burton.

.John Wire2.